بعد دو سال و اندی دوباره گذرم به شهر رشت افتاده. باید مقدمات دفاعم رو فراهم کنم. در کنارش هم کارهای ناتمامی که توی رشت میخواستم انجام بدم رو انجام بدم و جاهایی رو که نتونستم ببینم ببینم. در حال حاضر توی ایوون یه خونه روستایی نشستم و دارم به شالی‌ها نگاه می‌کنم. اینقدر ذهنم درگیره که دست و دلم به اصلاح اسلایدهام نمیره. واقعا مضطربم ...

 

برام دعا کنید. دعا کنید که جلسه دفاع با کمترین اصطکاک و بدون مشکل و با بهترین نمره به اتمام برسه.heart