یکی دو سالی میشه که با صدای احسان عبدیپور آشنا شدم. درست همون زمانی که یکی از دوستام پادکست «خاطرات یک شاه» رو برام فرستاد. اوایل پادکست نمیدونستم چی به چیه و قراره به کجا ختم بشه، اما بعد از تموم شدن پادکست بود که غرق شدم توی دنیای عبدیپور. قبلا یکی دو تا فیلم از عبدیپور دیده بودم، اما پادکستهاش و خاطراتش (پیج اینستاگرام) برام یه چیز دیگه بود. میشد ساعتها توشون غرق شد. انگاری ثانیه ثانیه اتفاقی که ازشون حرف میزد برای من اتفاق افتاده بود. از اعماق وجودم حسشون میکردم ... خیلی خوب بودن ...
همه این چرت و پرتها رو سر هم کردم که برم سراغ پادکستهای احسان. البته این پست رو اینجا گذاشتم که با اومدن هر پادسکت جدیدش باز بروز رسانیش کنم. اگه دوست داشتین میتونید بهشون گوش بدید و توی کوچه پس کوچههای بوشهر با احسان گم بشید. دوست داشتم تک تک پادکستهاش رو transcribe میکردم و جمله به جمله روایتهاش رو براتون با شرح و تفصیل توضیح میدادم؛ اما چه کنم که این روزها حوصله انجام هیچ کاری رو ندارم. حتی نوشتن!
۱. خاطرات یک شاه
۲. جیجو
۳. کبریت
۴. دوکو
۵. استرالیا
این روایت در کتاب «رستخیز» از انتشارات اطراف منتشر شده است.
۶. زینت و مک لوهان
۷. سرخپوست
۸. بوشهر، پیرِ نهنگِ به گل نشسته
۹. رسالهی مومو سیاه
۱۰. خانهی سنایی
۱۱. ممدشاه
۱۲. راجرز
فایل متنی این داستان رو میتونید با کلیک روی فایل زیر دریافت کنید:
۱۳. حیات سیاسیِ یوسفِ رستم
- اجرای زنده در رویداد نشریه سه نقطه
- نسخه ضبط شده توسط دیالوگ باکس
نسخهی مکتوب این پادکست در شماره ششم مجله ادبی سان چاپ شده است.
۱۴. رفیقهای مکزیکی
۱۵. در ستایش بطالت
۱۶. قوطیها
تاریخ بروزرسانی: ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹
عنوان: سی: برایِ ؛ مثال: سی مو: برای من
احسانو: احسان + و (من اسم این واو رو واو تصغیر گذاشتم. چیزی شبیه کاف تصغیر (حسنک)؛ جنوبیها عمدتا این واو را در مواقع خشم و عصبانیت به ته اسامی میچسبونن، اما خب نمیشه به صورت قطعی گفت که بکار رفتن این واو در ته تمام اسامی نشانه خشم و نفرت فرد از شخص خاصی هست. این واو معمولا میمونه ته اسم خیلیها و میشه جزوی از اسمشون. حتی گاهی به نشانه صمیمیت هم به کار میره.
چقدر جالب