بذارید یه داستان خفن براتون تعریف کنم. ظهر جمعه زیر بارون شدید سوار اتوبوس شدم که بیام رشت. همه چی تقریبا امن و امان بود تا اینکه رسیدیم آباده. اتوبوس وایساد تا مسافرا برن گلاب به روتون دششوری و منم پیاده شدم. بعد که راننده گفت بپرید بالا داره دیر میشه همین که اومدن بالا دیدم یکی کنار صندلی من، که دقیقا وسط اتوبوس بود، ایستاده و داره با تلفنش حرف میزنه. یه آن با دیدنش جا خوردم!

قیافه ش شبیه استاد ص. بود. استاد ص. هم شبیه آقا مجید مسئول شب خوابگاه دوره لیسانسمون بود. هی میخواستم بهش سلام کنم بگم آقا شما آقای فلانی هستید؟ هی به خودم نهیب میزدم که بتمرگ بچه، زشته!!! فقط دعا دعا میکردم این آقا اصفهان پیاده بشه تا مطمئن بشم استادمون نیست. 

سرتون رو درد نیارم. این آقا که صندلی پشتی منم بود تا خود رشت با من بود و من هنووووووز روم نمیشد ازش بپرسم آقای فلانی شما فلانی هستی؟

 

دیروز صبح کلاس تحلیل گفتمان داشتیم. استاد اومد سر کلاس و شروع کرد به حضور غیاب. من هنوز داشتم این قیافه رو با قیافه ای که توی تاریک و روشن اتوبوس دیده بودم مقایسه می کردم. ایشون اسما رو خوند و خوند تا رسید به من! 

- آقای معلوم الحال! چقد قیافه تون آشناست، اون سری با هم هم‌سفر نبودیم؟ frown

+ استاد حقیقتش من شک داشتم. هی می خواستم بپرسم ازتون روم نشد! cool

- منم شک داشتم smiley

اینو که گفت خیالم یخورده راحت شد. چون همش با خودم می گفتم الان میگه این بچه چقد بی ادب بود که یه سلام ناقابلم نکرد!

کلاس هی پیش میرفت و هی من مطمئن تر میشدم که شیرازیه! اول بخاطر حرفاش! مثلا یکی از بچه ها مهمون آورده بود سر کلاس. گفت اومدی نشستی دیگه! زشته بیرونت کنیم. بعدش سیلابس بهش داد گفت دستات خالی نباشه laugh اضافیم هست. 

 

آخر کلاسم که شد من بهش گفتم: استاد میشه شمارتون رو داشته باشیم؟ (چون گفته بود روی غیبت حساسم و اگر قراره غیبت کنید باید قبلش اطلاع بدین). گفت: البته. و شماره ش رو روی تخته نوشت. ۹۱۷ش رو که دیدم گل از گلم شکفت. 

یکی از بچه ها گفت: استاد ۹۱۷ کجاست؟

من گفتم: شیرازه دیگه. شماره منو خوبه داریا!!!

بعدش رو کردم به استاد و گفتم: من همش فکر میکردم شما رشتی هستید.(صادقانه بگم فکرشو نمیکردم استادا با اتوبوس سفر کنم blush). 

استادم برگشت گفت: منم فکر میکردم شما رشتی هستید. smiley

 

+ ما در این پست از جنوب تا شمال فارس را شیرازی پنداشتیم چون دلمون خواست د: