بعد از گزارش "دردانه" از جلسه دفاع یکی از همکلاسی هاش این مطلب رو نوشتم، اما به خاطر ترس از گیر افتادن و عواقبش پست رو پیش نویس کردم. اما امشب یه اتفاق افتاد که برای دقایقی لبخند روی لب هام آورد و تحریکم کرد که این پست رو موقتا منتشر کنم. خب بریم سر اصل مطلب ...

با اومدن کرونا اکثر دانشگاه ها تصمیم به برگزاری جلسات دفاع آنلاین گرفتند. البته خیلی ها هم همون روال سنتیشون رو ادامه دادن! مثل پیام نور رشت، آزاد قزوین و حتی صنعتی اصفهان :| با آزاد و سراسری کاری ندارم چون اکثرا سرورهای آموزش از راه دورشون ضعیف هیت. اما نمیدونم پیام نور که خودش باعث و بانی آموزش از راه دور بوده چرا باید دفاعش رو حضوری برگزار کنه؟ :/ بگذریم ...

به همین مناسبت فرخنده (مجازی شدن جلسات دفاع) به قول یکی از بچه ها با "سوء استفاده از ارتباطات مویرگیم" توی جلسات دانشگاه های مختلف شرکت میکردم که بدونم در مواقع مشکلات غیرمترقبه چه گِلی به سرم بریزم. البته اینم بگم که میترسم همین روزها به جرم جعل عنوان و ورود غیرمجاز به سامانه های دولتی بیان جلبم کنن :)) چرا؟ چون من شماره دانشجویی یک دو جین بنده خدا از دانشگاه های مختلف رو گرفته بودم و هی به مسئولین دانشکده ها و تحصیلات تکمیلیشون پیام میدادم من فلانیم، برام یه صندلی تو چلسه دفاع X رزرو کن. یکی از این جلسات قاچاقی من توی دانشگاه کردستان برگزار میشد. توی سنندج ملت قاعدتا اگه ایرانسل نداشته باشن باید 918 داشته باشن! اونوقت من ابله با خط 917 زنگ زدم به مسئول تحصیلات تکمیلی و گفتم سلام میخوام اسممون به عنوان مهمان توی جلسه دفاع X ثبت کنید. خانم مسئول گفت: اسمتون؟ گفتم: ویدا Y !!! :)) با صدای زمختم گفتم اسمم ویداست. اینو که گفتم خانمه شاخکاش تیز شد و گفت شما دانشجوی ما نیستی و .... که من دیگه قطع کردم. همش میترسیدم الان بیان در خونمون ببرنم! چرا؟ چون اون خانمی که شمارشو داده بود به من، هفته پیش از دفاع پدرش رو از دست داده بود و نه تنها استادای دانشکده میشناختنش، بلکه کارمندا هم آشناش بودن. برای همین همش با خودم میگفتم یعنی اسم منو توی جلسه دفاع ثبت کرده یا شمارمو داده حراست؟ با ترس و لرز سر ساعت مقرر وارد جلسه دفاع شدم و دیدم خوشبختانه وضعیت سفیده :) از اساتید به عنوان مستمع آزاد کسب اجازه کردم که دیدم ای دل غافل اینا دارن به کردی به من تسلیت میگن!!! اصلا فکر اینجاشو نکرده بودم! دیدم خیلی عمیق و غلیض دارن تسلیت میگن. زشته من جواب ندم. برای همین به فارسی تشکر کردم و آرزو کردم که اونا داغ نبینن. خخخخ


خب بریم سراغ جلسات دفاع و سوتی هاشون:

یکی از جلسات دفاعی که شرکت کردم دانشجو اینقدر دیر وارد room شد که داورا کفری شده بودن. فکرشو بکنید: منی که اینقدر علافم از ساعت 10:30 سایتو رفرش میکردم. ساعت 11 رفتم منتظر نشستم ببینم چی میشه. طرف 11:20 اومد :))


تو یک مورد دیگه آقای دفاع کننده با تلفن همراه وارد سامانه شده بود و چون مدیریت اسلایدها با تلفن همراه میسر نیست و وقت زیادی تلف شده بود داورا گفتن همینجوری قربه الی الله برو جلو. در این حین راهنماشم که با تلفن همراه بود رفت لپ تاپ روشن کرد و اسلایدشو شیر کرد. گفت حالا رو اسلاید بخون. 5 دقیقه گذشت و دیدن آقا اصلا اسلایداشو پیدا نمیکنه گفتن ول کن بخون فقط. دوباره داشت همینجور تخته گاز میرفت که یهو دیدیم صدا قطع شد. فکر کردیم تا حرف از صداقت شده، صدا قطع شده (هرهرهر) ولی دیدیم کلا آقای مدافع از جلسه دقاع خارج شده. راهنماش رفت دنبالش که ببینه کجا مونده این پسر؟ بعد یه ربع با ترس و استرس و اشک اومد و گفت بخدا اینترنت قطع شد. داورا هم گفتن دفاع بسه دیگه. حالا بذار ما "حمله" بکنیم. :))


یه جلسه دفاع دیگه هم بود که استادا زود وارد شده بودن و داشتن درد و دل میکردن :)) خدا منو ببخشه که به حرفاشون گوش دادم! البته یخورده هم فحش مسئول آموزش و تحصیلات تکمیلی دادن که دو ساعت قبل دفاع زنگ زده ساعت 2 جلسه دفاع دارید و یکیشون میگفت من 3 نوبت دکتر دارم، زودتر تمومش کنید بره ...!!!!


مورد دیروزی از همه باحال تر بود. یه خانمی دفاع داشتن و گویا بچه کوچولوش دستشو شکونده بود و هی وسط ارائه میرفتن بچشو میگرفت که وول نخوره و بتمرگه سر جاش! اسلایدهای خانم داشت تموم میشد که داورا حوصلشون سر رفت و گفتن بسه دیگه. اول گفتن دکتر A نظرشو بگه. دکتر A گفت من همزمان تو یه جلسه دیگه دستم بنده، فرمون بدید دکتر B تا من بیام. دکتر B که داور خارجی کار بود بنده خدا با گله و شکایت شروع کرد که خانم شما دفاع داشتی! نمیدونستی باید فایل پایان نامتو به من بدی؟ من تا همین الان که وارد جلسه دفاع شدم نمیدونستم شما کارت چی بوده و چجوری نوشتی و چی کار کردی!!! من به چیت نمره بدم؟ :/ انصافا حق داشت یه عده بهتره در کنار افزودن MA به بایوی اینستاشون یخورده با etiquette های رشتشون آشنا بشن. زشته بخدا!!!! داور B خاموش شد و اساتید سکوت کردن تا اینکه داور A اومد. اونم گفت شما پایان نامتو توی واتساپ فرستادی و بهتر بود ایمیل میکردی. ضمن اینکه خیلی از فاصله های معمول (spacing) رو رعایت نکردی ولی خب روی هم رفته بدک نبود. یه سری اشکالات ساختاری هم به پایان نامه ت وارد بود که ...


خب بهتره از بحث جلسات دفاع بیایم بیرون. امشب اون خانم محترمی که شماره دانشجوییش رو به من داده بود استوری گذاشته بود. منم سریع ریپلای زدم و گفتم که شنبه هم یه دفاع دارید. من با اکانتتون برم شرکت کنم؟ :)) اینو که گفتم برگشت گفت مشکلی نداره. اتفاقا استاد ف. بعد از جلسه دفاع پیام دادن که چطوری تونستی با این وضعیتت توی دفاع شرکت کنی و لازم نبوده (دانشجوی کارشناسیه). منم بهش گفتم که اون کسی که اومده توی دفاع من نبودم. 

اینو که گفت انگار یه سطل آب سرد ریختن روی سرم! گفتم: واقعا گفتید شما نبودید؟ یعنی الان میفهمن من شما نیستم؟ 

گفت: آره.

همینجوری که میزدم تو سرم گفتم این سری بیرونم نندازن از جلسه!!! 

گفت: انشاءالله که نیمندازن. دیگه مسئولیتش با خودتونه ...

خدا بهم رحم کنه :(